تاریخچه دو ماراتن

تاریخچه دو ماراتن

فهرست مطالب

ماراتن که امروزه آن را می شناسیم بیش از 120 سال قدمت دارد، اما از زمان مصریان باستان اشکالی از مسابقات مسافت طولانی وجود داشته است.

اما واقعا دو ماراتن چیست؟ و چه تایخچه ای دارد؟ از زمان شروع المپیک مدرن در سال 1896 یک مسافت المپیک بوده است، اما چیزی شبیه به آن در المپیک باستانی که از 776 قبل از میلاد تا 261 بعد از میلاد اجرا می شد، دیده نشد. طولانی ترین مسابقه در آن زمان کمتر از 5 کیلومتر بود. ماراتن به عنوان بخش مرکزی برنامه المپیک مدرن پذیرفته شد و امروزه در شهرهای بی‌شماری در سراسر جهان برگزار می‌شود، صرفاً به دلیل جذابیت عمومی آن برای تخیل.

انسان‌ها زمانی مسافت‌های بسیار بزرگ‌تر از ماراتن را دویده بودند. به عنوان یک شکارچی، یکی از بزرگترین دارایی های انسان، استقامت او بود. او طعمه خود را پاره پاره می دوید. حیوان شکار شده به امنیت ظاهری می‌پیوندد، فقط برای اینکه شکارچی سگ‌دار دوباره کنارش می‌آمد. این تا زمانی ادامه می‌یابد که حیوان که انرژی خود را در فوران‌های عصبی هدر می‌دهد، بیش از حد خسته شود که نمی‌تواند مقاومت کند.

چنین هدف آشکاری از دویدن با پیچیده‌تر شدن تسلیحات تضعیف شد و انسان‌ها قادر به کشتن از راه دور بودند. در زمان مصر دویدن به عنوان یک مهارت نظامی ارزشمند بود. پادشاه Taharka یک مسابقه مسافت طولانی را به طور خاص برای نگه داشتن ارتش خود راه اندازی کرد. این مسافت تصادفاً نزدیک به 100 کیلومتر بود که امروز به عنوان رویداد استاندارد “فراتاسافت” مورد بحث قرار گرفت. این مسابقه در سال‌های اخیر به عنوان «۱۰۰ کیلومتر فراعنه» احیا شده است که از هرم هوارا در الفیوم تا اهرام ساکارا در جنوب غربی قاهره اجرا می‌شود.

ماهرترین دوندگان، چه در داخل ارتش و چه در جامعه غیرنظامی، تا آغاز قرن نوزدهم به عنوان پیام رسان خدمت می کردند و در سرزمین های خشن، بهتر از یک اسب بودند.

داستانی که ماراتن المپیک مدرن بر آن استوار است، دویدن اسطوره ای فیدیپیدس از ماراتن تا آتن است. او یک پیام رسان حرفه ای بود و در سال 490 قبل از میلاد، قرار است پیامی را از دشت ماراتون آورده باشد، جایی که ارتش یونان به تازگی در نبردی حیاتی علیه ارتش مهاجم ایرانی ژنرال داتیس پیروز شده بود. پس از نبردی که احتمالاً در آن شرکت کرده بود، او را به آتن اعزام کردند تا این خبر را بدهد: «شاد باشید، ما پیروز شدیم». او این کار را کرد، و نه بیشتر، با زایمان مرده بود.

انواع مختلفی از این داستان وجود دارد که اکثر آنها از این نسخه قابل قبول تر هستند. یونانی ها ممکن است پیروز شده باشند، اما نبرد قطعی نبود، زیرا بقیه ارتش یونان به سمت آتن می رفتند تا جلوی فرود ایرانی ها را بسیار نزدیکتر به شهر کنند. تاریخ نگار معاصر، هرودوت، 50 سال بعد نوشت که فیدیپید قبل از نبرد از آتن به اسپارت فرستاده شد تا درخواست کمک کند. او اشاره ای نمی کند که آیا فیدیپیدس با پاسخ اسپارتایی (که این بود: “نه”) بازگشت. مسابقه اسپارتاتلون که امروز در مسافت 240 کیلومتری برگزار می‌شود، به یاد این نسخه محتمل‌تر از رویدادها است.

احتمالاً یا نه، دویدن فیدیپیدس از ماراتن به آتن در شعری از رابرت براونینگ گنجانده شد، و این نشان دهنده پولی است که در زمانی که بارون پیر دو کوبرتن در تلاش برای احیای بازی های المپیک برای دوران مدرن بود، داشت.

دو کوبرتن یک فرانسوی بود که در زمان شرم ملی بزرگ شده بود. فرانسوی‌ها که در جنگ فرانسه و پروس شکست خوردند، قلمرو ملی خود را از دست داده بودند، مجبور به پرداخت غرامت شدند و ارتش ملی را در زمانی که نیروهای پروس کشور را اشغال کردند، ممنوع کردند. یک جنگ داخلی به دنبال داشت که موقعیت ملی فرانسه را بیشتر تضعیف کرد. دو کوبرتن به دنبال دلایلی برای این ضعف و قدرت ظاهری قدرت های رقیب فرانسه، بریتانیا و پروس بود.

او به مدارس «عمومی» بریتانیا و به‌ویژه تأکید آنها بر تلاش‌های ورزشی، به‌عنوان عاملی حیاتی در ساختن شخصیت ملی، پایبند بود. او در یک تور در بریتانیا با ویلیام بروکس، بنیانگذار انجمن المپیک Much Wenlock، که قبلاً مراسم افتتاحیه خود را در سال 1850 برگزار کرده بود، ملاقات کرد و در سال 1859 و 1885 ادامه یافت. جشنواره بین المللی ورزشی نیز بر اساس بازی های المپیک باستانی است.

او مبارزات المپیک خود را در سال 1892 راه اندازی کرد و دو سال بعد کمیته بین المللی المپیک را در سوربن تشکیل داد. نمایندگان موافقت کردند که اولین المپیک مدرن را در سال 1896 در آتن و متعاقباً در فواصل چهار ساله ترویج کنند. یکی از نمایندگان، میشل بریل بود که برای یک مسابقه طولانی به عنوان یکی از رویدادها بحث کرد و به حمایت از داستان قدیمی فیدیپیدس غبارآلود کرد. او استدلال خود را انجام داد، اما دولت یونان نیز باید متقاعد می‌شد که بازی‌های المپیک اصلاً باید برگزار شود 

همانطور که بارها از آن زمان تاکنون اتفاق افتاده است، مقامات المپیک را وسیله ای برای تقویت احساسات ملی می دانستند. خانواده سلطنتی درگیر شد و کمک‌های مهاجران یونانی سرازیر شد. مبالغ هنگفتی برای ساختن یک ماکت مرمری از استادیوم در المپیا هزینه شد و اولین ماراتن المپیک از پل ماراتون تا این استادیوم در آتن طی مسافت 40 کیلومتری اجرا شد. .

در ماه های منتهی به مسابقه المپیک تلاش های متعددی برای اجرای این رشته انجام شد. در فوریه 1896 دو دونده از آتن حرکت کردند و مسافت را به پایان رساندند، اما یکی از آنها که موارد مشابه بسیاری را پیش‌بینی می‌کرد، بخشی از مسیر را سوار شد.

یک ماه قبل از مسابقه المپیک، مسابقات قهرمانی یونان برگزار شد که در آن 11 شرکت کننده از ماراتن به آتن دویدند. این اولین مسابقه ماراتن بود. دو هفته بعد، مورد دیگری وجود داشت که به عنوان یک آزمایش رسمی صورتحساب شد و 38 شرکت کننده را جذب کرد. برنده 3:11:27 ثبت کرد و یک حامل آب به نام Spiridon Louis با زمان 3:18:27 پنجم شد. در یک مناسبت جداگانه در آن زمان، دو زن به نام‌های ملپومن و استاماتیس رویتی نیز از ماراتن به آتن دویده بودند.

هجده مرد در شروع اولین ماراتن المپیک در 10 آوریل 1896 صف آرایی کردند. از بین چهار دونده خارجی فقط گیولا کلنر مجارستانی این مسافت را قبلاً به عنوان تایم تریل دویده بود. سه نفر دیگر در بازی‌ها در مسافت‌های میانی دویده بودند و شانس نداشتند که در مسیر باقی بمانند.

سازمان‌دهندگان یونانی آماده‌تر به نظر می‌رسیدند، و از قبل ترتیباتی را انجام داده بودند که تا به امروز به‌عنوان تمرین استاندارد باقی مانده است: ایستگاه‌های غذاخوری در طول مسیر پراکنده بودند، یک افسر سواره نظام به عنوان وسیله نقلیه اصلی عمل می‌کرد و از سربازان به عنوان مارشال‌های مسابقه استفاده می‌شد تا مردم را دور نگه دارند. دوره و کمک به رقبای آسیب دیده. نوشیدنی‌های شخصی توسط دستیار شخصی خود دونده مجاز بود: آزمایش مواد مخدر تنها چندین دهه بعد معرفی شد و مواد مؤثر بر عملکرد با ذوق مصرف می‌شدند، اما احتمالاً سود کمی داشتند.

سه دونده خارجی مسافت های میانی به طرز شگفت آوری خوب دوام آوردند و در 23 کیلومتر، 32 کیلومتر و 37 کیلومتر بازنشسته شدند. اسپریدون لوئیس از آخرین آنها، ادوین فلک استرالیایی، در حدود 33 کیلومتر پیشتاز بود. شروع کننده، یکی از سرهنگ پاپادیامانتوپولوس، که به نظر می رسید به عنوان داور مسابقه عمل می کرد، سپس جلوتر رفت تا به جمعیت منتظر در استادیوم اطلاع دهد. لوئیس ناامید نشد و با یک مایل واقعی رهبری وارد استادیوم شد تا در زمان 2:58:50 پیروز شود. یونانی‌ها دوم و سوم شدند تا اینکه کلنر، که چهارم شده بود، اعتراض کرد که یونانی سوم، اسپیریدون بلوکاس، سوار شده است – چیزی که تقریباً در حال تبدیل شدن به یک روش معمول بود. نه دونده مسابقه را به پایان رساندند.

ماراتن اکنون تأسیس شده بود، شاید بهتر از خود المپیک، که دو نمایش بعدی آن در پاریس و سنت لوئیس با بازی‌های مسخره‌ای هم مرز بود. ماراتن بعدی تنها دو ماه بعد، از پاریس تا شهر دورافتاده Conflans برگزار شد.

یک قرن قبل، زمانی که دویدن کارآمدترین وسیله انتقال پیام نبود، آن دسته از افراد ثروتمندی که پیک استخدام کرده بودند، هدف دیگری از دویدن را کشف کردند. این یک منظره ایده آل برای شرط بندی فراهم کرد. در بیشتر قرن نوزدهم مسابقات فقط برای این منظور ترتیب داده شدند. در بریتانیا، پس از حدود سال 1860، باشگاه‌های دویدن آقایان «Hare and Hounds» یا «Harrier» تشکیل شد، که عمدتاً برای تعقیب کاغذ، شکل اولیه‌ای از دویدن برون‌کانتری بود.

این باشگاه ها تحت مقررات انجمن ورزش آماتور، که در سال 1880 در آکسفورد تشکیل شد، قرار گرفتند. این نام نشان دهنده اهانتی بود که آنها نسبت به برادری شرط بندی و دوندگان “حرفه ای” نگاه می کردند. یک بن بست ایجاد شد که در آن دو کوبرتن به طور قطع با آماتورها همراه بود. ورود یک ایتالیایی به اولین مسابقه ماراتن المپیک به دلیل حرفه ای بودن رد شد. اما یک ماراتن به اندازه هر مسابقه دیگری برای قمار کردن خوب بود، شاید بیشتر، زیرا مدت زمان آن اجازه می داد تا مجموعه بزرگتری از حقه های کثیف وارد بازی شود.

Paris-Conflans یک ترفیع حرفه ای بود و برای شکستن زمان المپیک لوئیس پاداشی ارائه کرد. یک سازنده انگلیسی به نام لن هرست، پول را با ضبط 2:31:30 جمع آوری کرد. مسافت 40 کیلومتر ذکر شد، اما روش‌های اندازه‌گیری غیرقابل اعتماد بودند و می‌توانستند تحت تأثیر سازمان‌دهندگان بلندپرواز مشتاق زمان‌های سریع قرار بگیرند.

در ایالات متحده، باشگاه ورزشی نیویورک یک ماراتن بیش از 25 مایل را سازماندهی کرد – تقریباً یک تغییر امپراتوری از مسابقات قبلی، که 40.23 کیلومتر بود. ماهیت پیشگامانه مسابقه تنها با پایان دادن به 10 نفر از 30 نفر در میدان نشان داده شد که اولین آنها در زمانی تقریباً نیم ساعت کندتر از لوئیس بود.

دونده ای که در 23 کیلومتری آتن بازنشسته شده بود، آرتور بلیک بود، یکی از اعضای انجمن ورزشی بوستون که به هیچ وجه از اولین تجربه نافرجامش معطل نشد. در عرض یک سال، در 15 مارس 1897، اولین دوره ماراتن BAA بوستون برگزار شد. این مسابقه از آن زمان تاکنون هر سال برگزار می شود (به جز سال 1918 که یک رله ماراتن نظامی جایگزین شد)، که بوستون را به قدیمی ترین مسابقه ماراتن در جهان تبدیل کرد.

مانند مسابقه قبلی نیویورک، از نقطه ای به نقطه دیگر، عمدتاً در سراشیبی از اشلند (اکنون کمی بیشتر در غرب در هاپکینتون شروع می شود) تا مرکز شهر بوستون اجرا می شد. برنده پیروز نیویورک، جان مک درموت بود که به 2:55:10 بهبود یافت – اگرچه طول مسیر 39 کیلومتر بود.

به غیر از بوستون، بیشتر ماراتن‌ها در مسافت 40 کیلومتر یا 25 مایلی، از جمله مسابقات المپیک پاریس و سنت لوئیس، ادامه یافتند – اگرچه مسابقه سنت لوئیس، به طور استثنایی، بیش از مسافت انجام شد. مسابقات به آفریقای جنوبی و انگلستان، کشور میزبان المپیک 1908 گسترش یافت.

نمایشگاه فرانسوی-بریتانیایی در استادیوم جدید شهر سفید در غرب لندن برگزار می‌شد، جایی که ماراتن المپیک در مقابل جعبه سلطنتی که ملکه الکساندرا از آن تماشا می‌کرد به پایان می‌رسید. با حفظ تم سلطنتی، شروع کار در قلعه ویندزور بود. طول در 26 مایل (41.84 کیلومتر) تعیین شد و به نظر می رسد بسیار دقیق اندازه گیری شده است. درخواست دیرهنگام ملکه برای بازگرداندن شروع به چمن شرقی قلعه ویندزور، جایی که بچه های سلطنتی در مهد کودکشان می توانستند آن را ببینند، 385 یارد (352 متر) دیگر اضافه کرد.

آن 385 یارد برای نفر اولی که از خط پایان عبور کرد، دوراندو پیتری ایتالیایی خیلی زیاد بود. پیتری مسابقه نسبتاً ثابتی را اجرا کرده بود، اگرچه تقریباً همه دوندگان با سرعتی خشمگین شروع کردند (پیشرو در عرض 57 دقیقه 10 مایل را پشت سر گذاشت). در چند مایل آخر سرعت اکثر دوندگان حداقل دو دقیقه در هر مایل کندتر بود. کمی قبل از ورود به ورزشگاه، پیتری از چارلز هفرون آفریقای جنوبی که از فاصله 15 مایلی مسابقه را رهبری کرده بود، سبقت گرفت.

گرفتن رهبر بیش از حد ثابت شد و پیتری در پیست تلوتلو خورد و چهار بار سقوط کرد قبل از اینکه توسط مقامات مسابقه در خط پایان کمک شود. این مسابقه به جانی هیز آمریکایی تعلق گرفت که 32 ثانیه بعد بدون کمک “غیرمنصفانه” به پایان رسید.

ناراحتی پیتری موقتی بود و او به سرعت بهبود یافت. کمتر خوش شانس بود یک رقیب پرتغالی در المپیک بعدی که در استکهلم برگزار شد. فرانسیسکو لازارو بیست ساله سه بار قهرمان ملی شد و دارای گواهی پزشک بود که نشان می داد او برای دویدن ماراتن مناسب است. اما روز ماراتن داغ شد و مسابقه در ساعت 13.45 در تابش کامل خورشید آغاز شد. لازارو قبل از سقوط به 30 کیلومتر رسید و به بیمارستان منتقل شد. او که از گرمازدگی رنج می برد، روز بعد درگذشت.

این تنها مورد مرگ در ماراتن های المپیک است، اگرچه مرگ و میر در ماراتن های شرکت گسترده رخ می دهد. در چندین کشور، سازمان‌دهندگان مسابقه اکنون به گواهی‌های پزشکی نیاز دارند، همان‌طور که لازارو ارائه کرده بود، قبل از تأیید هر شرکت‌کننده.

مسافت مشخص ماراتن که به طور تصادفی در لندن تعیین شد، در نهایت به عنوان طول رسمی یک ماراتن پذیرفته شد، اما تا 16 سال بعد. فاصله امروز به صورت متریک 42195 متر است. در همین حال، دوی ماراتن ها در فواصل مختلف ادامه یافت که طولانی ترین آنها احتمالاً ماراتن المپیک 1920 در آنتورپ با 42750 متر بود.

یکی دیگر از پیامدهای المپیک لندن این بود که بریتانیایی ها، ناامید از عملکرد ضعیف دوندگان خود (که هدایت جنون آمیز ویندزور را رهبری کرده بودند)، یک ماراتن سالانه پلی تکنیک، به نام باشگاه برگزارکننده، در همان دوره برگزار کردند. این صحنه صحنه ای شد برای بسیاری از اجراهای جهانی، از مسابقه افتتاحیه در سال 1909 (هنری بارت، 2:42:31) تا سال های طلایی جیم پیترز (1951-1951، که طی آن او رکورد جهانی را به 2:20 کاهش داد. :43، 2:18:41 و سپس 2:17:40) تا دهه 1960 (1963 Basil Heatley، 2:14:26؛ 1964 Buddy Edelen، 2:13:55؛ 1965 Morio Shigematsu، 2:12:00) .

به غیر از ماراتن المپیک و بوستون، تعداد کمی از مسابقات مهم دیگر قبل از جنگ جهانی دوم تأسیس شده بودند. ماراتن Kosice در اسلواکی، که در سال 1924 تاسیس شد، هنوز هم اجرا می شود و به عنوان قدیمی ترین ماراتن در اروپا از “The Poly” جایگزین شده است.

پس از سال 1945 ماراتن ها در ژاپن در فوکوکا (1947)، توئنته در هلند (1948) آغاز شد و ماراتن کلاسیک آتن در مسیر اصلی 1896 (با 2195 متر اضافی) در سال 1955 احیا شد.

ژاپنی ها با اشتیاق به دوی ماراتن رفتند و در دهه 1960 مسابقه فوکوکا بدون شک بهترین مسابقه در جهان بود. این یک مسابقه نخبه بود که در آن برترین ژاپنی ها و چند دونده دعوت شده از خارج از کشور حضور داشتند و توجه عمومی را به خود جلب کرد. سایر مسابقات در این زمان ممکن است دوندگان بیشتری داشته باشند، اگرچه هیچ کدام بیش از چند صد نفر نداشتند، اما هیچ مسابقه دیگری کیفیت فوکوئوکا را نداشت. تورو تراساوا قبلاً در سال 1962 2:16:19 دویده بود، اما در مسابقه 1967 درک کلیتون استرالیایی رکورد را به 2:09:37 کاهش داد.

ظاهراً کلیتون رکورد زمان خود را در سال 1969 در آنتورپ با ثبت 2:08:33.6 شکست داد. ارقام دارای دقت جعلی بودند. تردیدها در مورد دقت دوره هرگز به طور قطعی حل نشده است، زیرا روش اندازه گیری به کار گرفته شده توسط سازمان دهندگان، میانگین قرائت کیلومتر شمار خودرو، بسیار غیر قابل اعتماد شناخته شده است.

همزمان با شروع دویدن برترین دوندگان ماراتن با سرعت پنج مایلی مسافت، بذرهای یک انقلاب مردمی در حال کاشت بودند. فردی نیویورکی، فرد لبو، یک ماراتن را روی یک بند کفش ترتیب داد که شامل یک دور کوتاه برای شروع و سپس چهار دور کامل از پارک مرکزی بود. با جذب کمی بیش از 100 دونده، تفاوتی با بسیاری از مسابقات دیگر در آن زمان نداشت، تلاش برای یافتن فضایی در جاده، بودجه متوسط ​​و رقبای کافی برای ارزش بخشیدن به آن.

تعداد دوندگان به آرامی اما پیوسته افزایش یافت و لبو برای مسابقه 1973 قراردادی با شرکت هواپیمایی المپیک امضا کرد. پیروزی فرانک شورتر در المپیک 1972 شهرت دوی ماراتن در ایالات متحده را افزایش داد و تا سال 1975 تعداد شرکت‌کنندگان به 500 افزایش یافت، اگرچه ماراتن بوستون قبلاً به گنجایش 1800 دونده رسیده بود. حمایت مالی از بین رفت و لبو به منابع خود بازگردانده شد.

دویستمینیال آمریکا در سال 1976 برگزار شد و لبو از ارتباطات خود با شهرداری استفاده کرد تا ماراتن را به خارج از پارک مرکزی منتقل کند و آن را در پنج محله شهر اجرا کند. ماراتن شهر بزرگ متولد شد.

این مسیر از انتهای استاتن آیلند از پل باریک ورازانو شروع شد و از تمام مناطق قومی مختلف بروکلین گذشت و قبل از عبور از کوئینز در نیمه راه، و سپس از پل خیابان 59 در 25 کیلومتری عبور کرد. دوندگان به مدت 5 کیلومتر قبل از عبور از برانکس، در خیابان پنجم از طریق هارلم به منهتن بازگشتند و تنها برای 5 کیلومتر پایانی به پارک مرکزی تبدیل شدند. خود شورتر برای این مسابقه در کنار بیل راجرز که در سال 1975 ماراتن بوستون را برده بود و اکنون اولین پیروزی از چهار پیروزی متوالی را در نیویورک به ثبت رسانده بود، شرکت کرد.

حدود 1500 دونده دیگر پشت سر راجرز در اولین مسابقه ماراتن توده‌ها به پایان رسیدند. عصر جدیدی آغاز شده بود، زیرا شهرهای دیگر جهان در آرزوی تقلید از دستاورد Lebow در قرار دادن ماراتن در خط مقدم توجه عمومی بودند. وقتی مردم از مرکز شهرهایی که در آن زندگی می‌کردند رخ داد، نمی‌توانستند متوجه این پدیده جدید نشوند.

برلین در سال 1980 نه تنها یک ماراتن در سطح شهر، بلکه یک مسابقه 25 کیلومتری را در تاریخ متفاوتی تأسیس کرد. ماراتن لندن برای اولین بار در سال 1981 برگزار شد، پس از اینکه کریس براشر، غرق در تجربه ماراتن نیویورک در سال 1979، تصمیم گرفت چیزی مشابه را در لندن سازماندهی کند. این مسابقه از 7000 دونده در سال اول افزایش یافت و در سال دوم از تعداد دوندگان نیویورک گذشت، زیرا 16000 دونده مسابقه را به پایان رساندند.

ناگهان، هیچ شهر بزرگی بدون ماراتن خود کامل نشد، و بسیاری از شهرهای کوچک نیز وارد عمل شدند. فراگیر بودن کلمه کلیدی بود، زیرا بسیاری از شهرها سعی کردند از ماراتن برای تقویت صنایع توریستی خود استفاده کنند. در یک چرخش مشخص از روزهای قبل از نیویورک، زنان و همچنین مردان مورد استقبال قرار گرفتند.

ماراتن 1967 بوستون زمانی که یک مقام رسمی تلاش کرد یک زن را در میانه مسابقه (کاترین سویتزر که فقط با نام خانوادگی و نام خانوادگی خود شرکت کرده بود) را بیرون کند، شهرت پیدا کرد. اگرچه این تلاش ناموفق بود، تعداد کمی از ماراتن های دیگر در آن زمان سازگارتر بودند. چند زن در طول سال‌ها، به‌ویژه از اوایل دهه 1960، این مسافت را دویدند، اما هیچ قهرمانی بین‌المللی شامل ماراتن زنان نشد.

جنبش توده ای رو به رشد همه اینها را تغییر داد. نیویورک زنان را در مسابقه افتتاحیه سال 1970 پذیرفت و بوستون در سال 1972 از همین رویه پیروی کرد، زیرا زنان به طور فزاینده ای در مرکز صحنه حرکت کردند. گرته ویتز نروژی که در آستانه بازنشستگی از مسابقات در مسافت های کوتاه تر بود، در سال 1978 نیویورک را دوید و رکورد واقعا قابل احترام زنان 2:32:30 را ثبت کرد. او آن را به 2:27:33 در سال 1979 و 2:25:41 در سال 1980 کاهش داد. 

در سپتامبر 1982 مسابقات قهرمانی اروپا شامل یک ماراتن زنان برای اولین بار بود که توسط رزا موتا در 2:36:04 در مسیر کلاسیک ماراتن به آتن برنده شد. موتا دو سال بعد در اولین ماراتن المپیک زنان در لس آنجلس سوم شد، پس از ژان بنوا 2:24:52 و ویتز 2:26:18. چهارمین مسابقه در آن مسابقه، هموطن وایتز، اینگرید کریستیانسن بود که رکورد 2:21:06 را در سال بعد در لندن به ثبت رساند که به مدت 13 سال پابرجا بود.

رکورد بحث برانگیز درک کلایتون از آنتورپ تقریباً تا این مدت زنده ماند تا اینکه آلبرتو سالازار با برنده شدن در ماراتن نیویورک در سال 1981 آن را شکست. متأسفانه، زمانی که مسیر با روش های دقیق نسبتاً جدید پذیرفته شده در سال 1985 بررسی شد، مشخص شد که حدود 150 متر کوتاه است. راب دکاستلا استرالیایی شش هفته پس از اجرای سالازار در فوکوکا 2:08:18 دویده بود. استیو جونز مرد ولزی 12 ثانیه از زمان دکاستلا در ماراتن شیکاگو 1984 تراشید، اگرچه کارلوس لوپس پرتغالی که در مسابقه المپیک آن سال پیروز شده بود، شش ماه بعد زمان را به 2:07:12 در روتردام کاهش داد.

رکوردهای کنونی 2:02:57 به دنیس کیمتتو در ماراتن برلین 2014 و 2:15:25 به پائولا رادکلیف در ماراتن 2003 لندن است. زمان رادکلیف شاید از اهمیت بیشتری برخوردار باشد، زیرا نشان دهنده رقابت رو به رشد دوی ماراتن زنان است. وایتز، کریستیانسن و موتا پیشگامان تنهایی بودند – رزا موتا در مسابقات جهانی 1987 (که کریستیانسن در 10000 متر قهرمان شد) با اختلاف 2 کیلومتر قهرمان شد. رادکلیف نیز به تنهایی بیرون است، اما نائوکو تاکاهاشی و کاترین ندربا قبل از او، 50 سال پس از انجام جیم پیترز، 2:20 شکست خوردند.

زنان دیگری هستند که از آن زمان به این علامت نزدیک شده یا از آن فراتر رفته اند و بسیاری از آنها کنیایی هستند. یکی دیگر از روندهای قابل توجه در دهه 1990 به سمت تسلط کنیا و تا حدی کمتر اتیوپی بر دوی مسافتی مردان و زنان بود. بخشی از توضیح، جهانی شدن یک ورزش است که از گذشته آماتور خود رها شده است، که پاداش های فراوانی را به کسانی که برتر هستند ارائه می دهد.

اما جوایزی از نوع متفاوت برای همه شرکت کنندگان در ماراتن وجود دارد. تعریف آنها گاهی اوقات دشوار است، اما برای آن واقعی نیستند

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مرتبط